همسفر در راه ماند..زندگی سخت است…لیک..در سفر باید بود…همراهتان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه ..سختی راه را مینماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید.
مراسم تدفین آن مرحومین از ساعت 11 صبح روز چهارشنبه مورخه 93/12/27 از مقابل مسجد حاج هاشم واقع در پاستور جدید،بازارچه حاج جبار نائب بطرف وادی رحمت خواهد بود.
ضمنا مراسم شام غریبان آن مرحومین همان روز از ساعت 7:30 الی 9:30 بعد از ظهر در مسجد حاج هاشم برگزار خواهد شد.
مجلس زنانه همزمان در همان مسجد برپاست.
با ورود تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به زندگی روزمره ما انسانها تب عکاسی و سلفیها نیز بالا رفته است، فرقی نمیکند کجا باشیم، چه در دل طبیعت باشیم چه در دانشگاه و محل کارمان هر روز کلی عکس سلفی میگیریم و در شبکههای اجتماعی با دوستانمان به اشتراک میگذاریم. ثبت یک تصویر خوب، باکیفیت و مناسب نیاز به دقت و ظرافت بالایی دارد اما این فقط یک طرف ماجراست طرف دوم دست اپلیکیشنهای ویرایش تصاویر است که بخش دوم ماجرا دست آنهاست. این اپلیکیشنها گاهی تواناییهای زیادی ندارد و پیدا کردن یک ابزار قوی جهت رتوش و افکتگذاری حرفهای کمی دشور است. اپلیکیشن Aviary که چند سالی است توسط گوگل پلی به عنوان اپلیکیشن برتر در حوزه عکاسی و ویرایش عکس معرفی میشود، حرفهایترین اپلیکیشن ویرایش تصاویر برای سیستمعاملهای اندروید، iOS و ویندوزفون است که با خود قابلیتهایی همچون تغییر اندازه، تغییر وضوح تصاویر، افزایش و یا کاهش روشنایی، تنظیم کنتراست و اشباع رنگی را به ارمغان میآورد. علاوه بر قابلیتهای ذکر شده با Aviary میتوانید دهها افکت زیبا روی تصاویر اعمال کرده و سپس با افزودن قابها و برچسبهای زیبا یک تصویر جذاب و رویایی را برای اشتراک گذاری در شبکههای اجتماعی آماده کنید و تنها با یک تپ در شبکه مورد علاقه خود با دوستانتان شیر کنید.
همراه امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «ده سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهى به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است». امام رضا(ع) پیاده شدند و آب خواستند. نگاهى به صحرا کردیم. اثرى از آب نبود. نگران برگشتیم. اما از تعجب زبانمان بند آمد. امام با دستشان مقدارى از خاک را گود کرده بود و چشمهاى ظاهرشده بود. وارد «سناباد» شدیم. کوهى نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگهاى سنگى میساختند. امام به تخته سنگى از کوه تکیه دادند و رو به آسمان گفتند: «خدایا!… غذاهایى را که مردم با دیگهاى این کوه میپزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!» فکر میکنم خدا به برکت دعاى امام، به کوه، نظر خاصى کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگهایى بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد. روز بعد، پس از کمى استراحت، امام رضا(ع) به طرف محلى که «هارون» پدر مأمون در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتى جار زدند که امام میخواهد قبر هارون را زیارت کند، اما امام با یک حرکت ساده نقشههاى مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطى در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند: این جا قبر من خواهد شد... شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد... و هر کس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد. بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجدهاى طولانى، چیزهایى را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود.